روزگار!!!!! بازم شکرررررر.....
زمانه ازم پرسید : چه کسی رو بیشتر ازهمه دوس داری ؟ من درباره تو چیزی بهش نگفتم.... آخه این رسم زمونست که هرکسی رو که بیشتر ازهمه دوس داری رو ازت میگیره...... آخرشم تو رو ازم گرفت😢 همه وجودم...بود ونبودم.. پسرم... پارسام... چقد این روزها دیر میگذرن و لحظات بی تو بودن را روز ب روز روزگار ب رخم میکشد.....و منو پیر تر میکنه..... این روزها وقتی برای بچه برادرم مادری میکنم.... یعنی بهم علاقه داره و میاد بغلمو منم غذا میذارم تو دهنشو میذارمش رو پاهام میخوابونمش .چقد نبود تو رو بیشتر حس میکنم..... چون اگ تو بودی..... هیشکی جز خودت رو پاهای من لالا نمیشد...هیشکی جز خودت ب دست من لقمه های کوچولو موچولو نمیخورد...... باورت میشود بیشتر محبت هام ب بچه داداشم که همش ۷ ماه از تو بزرگتره..... فقط بیاد توئه..... انگارکه تو بغلمی و دارم این علاقه و عشق هامو برای تو صرف میکنم نه بچه برادرم....😢😢 پارساکوچولوم .....خیلی دوست دارم..... یادمه اسم مستعارت ک ورد زبون من بود همش کلمه وروجک بود.... اسمت نمیومد تو دهنم..همش بهت میگفتم وروجک😚 .....وقتیم میخواستم بزارمت تو بغلمو هی دست بزارم تو کمرتو نوازشت کنم همش این جمله رو میگفتم بخدا☜ امید روزگارم..بجز تو کس ندارم.... بعضی اوقات یهو میاد تو دهنم برای بچه برادرم بگمش ولی دوباره جلوخودمو میگیرمو دلم اجازه نمیده بجز تو..کسی صاحب این جملات گذشتم بشه........ نفسم تا زمانی که روزگار میچرخه ..تا دنیا دنیاس...من تورو دوست دارم و هرگز مهرت از دلم بیرون نمیره.....چون مهر اومدن تو باعث شد من پخته بشم...من لقب مادر بگیرم...