امروزم بی تووو گذشت
پسرم......نازنینم..... دلبندم.....
تـــــــــو سهم من نبودی....اما من با خیال تو زندگی میکنم....باخیال تــــــــــــو...! به این امید که روزی قد بکشی و کنار مادرت قدم بزنی.......
حال مــن غریبه ای بیشتر نیستم...درصدایت...درنگاهت...و اما تـــــــــــو ..تمام روزگار مـــــــــن هستی......!
مـــن غریبه ام برای تـــــــــــو.... و تــو نفسی برای مــــن....
هیچ رابطه ای بین مانیست...فقط احساس مادرانه و کمی خاطره از شیرخوردنت و گریه هایت....!
مسافر کوچکم.....! کاش صدایم کنی.... کاش نگاهم کنی... کاش پیدایم کنی.... و کاااااش بزرگ شوی و زودتر ب دیدنم بیایی...!
تــــــــــــــــو صاحب تموم افکارمن هستی پسرم.....گوشه نشین قلبم.....!
هر لحظه در انتظارم ... و هر ثانیه ای که از این انتظار میگذرد نه تــــــــــو ..و نه چیزی از تــــــــــو حاصلم نمیشود...! انگار غنچه ی دلم پژمرده تر میشود.....
چه کنم وقتی گاهی قلبم بهانه ات رو میگیره...؟!
چه کنم وقتی گاهی چشمانم صبرشان تموم میشه...؟!
چه کنم ...؟! آخر سرماخوردگی نیست که قرصش رو بخورم و خوب بشم.... سردردنیست که دردش رو یساعت تحمل کنم و بعد خوب بشم.....! درد مــــــن..مرهمش هیچ کجای دنیا نیست.... درد مـن فقط و فقط خودتی پسرم...که با دیدنت....درمان میشه....!
اما چه کنم که بازهم شرمنده تر میشوم از غریبه بودنم.....!
بازهم امروزم گذشت.... مثل تموم این دوسالی که بی تـــو گذشت...
تو این مدت خیلی اذیت شدم...خیلی کشیدم...فقط خدامیدونه چقدرررر....!
بعضی ها میگن خوب میشوم...به "فراموشیت که بسپارم " خوب میشوم...!
ولی به تموم نفسای کوچولوت قسم....ب گریه هایت که یادشون منو شکنجه میده قسم....نمیتونم فراموشت کنم....هیچوقت.....
تــــو کنارم رفتی...و دایه ای دیگر نصیبت شد که شاید اورا مادر صدا کنی.... و من تموم بدنم از حسادت ریش ریش میشه وقتی به این که تو دیگری رو صدا بزنی "مــــادر" فکر بکنم....!
تـو رفتی و فقط شدی برایم آرزوی دست نیافتنی....آرزویی محال....آرزویی که شاید به گور ببرم....
ای کاش میشد "سرنوشت را جز این مینوشت"
پســـــــــــــرم....! همدم غصه هایم...!
به یادت و برایت نوشتن زیباست....!
روزی بخوان... و دم مزن.....
بدان.....
فقط بدان که .....
میخواهمت.....
میدانم که روزی این را میفهمی.....!
پســـــرم....! دلم بی اختیار برایت تنگ شده...
دلم که برایت تنگ میشه... میگیره....فریادمیکشه...میتپد و باز هم تنگ میشه......!
پسـر معصومم برای همیشه این رادرک کن که :
تنها لباسی که از " تـــــــــو " برام یادگارمونده.....