دیوونه وار دوستت دارم
پسرم...همه چیزم....دلم برات یه ذره شده.... میدونم خیلی وقته برات چیزی اینجا ننوشتم.....نفسم ..نت خیلی ضعیف هستش.... بعضی وقتا نوشته هام یهو بعد از کلی نوشتن همگی قبل از تایید پاک میشن.... یه خورده منم اذیت میشم... بخاطر همین خیلی دیر میام برات بنویسم...اما تموم درددلامو تو دفتر خاطراتمون مینویسم...اگ اینجا ننویسم.و نباشم...ولی تو دفتر خاطراتمون مینویسم و یادت میکنم..... پسرم... این روزها ..آنکه باید باشم نیستم....کم طاقت شده ام...شایداز نظر دیگران عصبی و گوشه گیر دیده میشوم اما دست خودم نیست....دلم برای اصل خودم تنگ شده....برای روزهایی ک توکنارم بودی و با وجود تو دست ب آسمان میشدمو گریه میکردمو ازش آرامش میخواستم....درسته آرامش نصیبم نشد...نه نصیب من.نه تو...اما بازهم دلم برای روزهای باتو بودن.هرچند بدون آرامش بود.. تنگ میشود ..دلم برای دستانت...برای قلب کوچولوی پاکت تنگ شده....کاش همه مشکلاتم حل بشن ....وخدا تورو و دیدارتو نصیبم کنه.... میدونم دیداری که میگم گفتنش راحته اما عملش سخته.....چون من مطمئنم طاقت دیداری رو ندارم ک تو دردست وآغوش کسای دیگ باشی و من فقط ببینمت ...حسادتم میشود.میمیرم....من دیدار نمیخواهم..من بودن تورو برای همیشه میخواهم همه کسم... من با دیدارت میمیرم.....من با دیدن عکسات مردم..نابودشدم.کارم گریه بود.وای ب اون روزی که تو رو تو بغل اونایی ببینم ک تو رو ازم گرفتن..اون موقع هس که حسادتم...از اینکه تو مال من بودی.من تو رو بدنیا اوردم.من برات زجر کشیدم ..و الان مال من نیستی...گل میکنه..... ای خدا میدونم ته قلبمو میتونی درک کنی که تو قلبم چی میگذره و چقد نابوده..... ای خداااااااا خدای خوبم.... منی که دارم دعا میکنم..دارم با مشکلات میجنگم..دارم صبر میکنم..البته همه اینها.این صبرا و تحمل هارو مدیون توام خدای خوبم...فقط کمکم کن..... بی نتیجه ام نذار....میگن بعد از هر سختی آسونی ست.... میگن پایان شب سیه سپید است..... خدایا یعنی میشه...؟ میشه تموم روزایی ک برای من تاریک و مث شب میگذشت تموم بشن ...؟ میشه بعد از این همه سختی...آرومش نصیبم بشه...؟ میشه بعداز این همه سختی و دعا و درددل به خواستم .به اونی ک نفسمه برسم...؟ خدایا ...حضرت یعقوب بعداز سی و شش سال ب پسرش رسید..با تموم سختیا...خدایا من نه یعقوبم.نه طاقت یعقوب رو دارم...فقط ازت میخوام روزی ک تو سرنوشتم نوشتی دیدار پسرش..اون روز فقط دیدار نباشه...اون روز وصال باشه..برای همیشه کنارم داشتنش باشه.... خدایا... درکم کن..تو رو ب خداییت...... پسرکوچولوم تا ابد برای داشتنت دعا میکنم.... تا ابدبرای سلامتیت دعا میکنم.... دلم برات یه ذره شده...کاش میفهمیدی ته عمق درونم چی میگذره....😢 چشمهایم دوطفل سر راهی اند....آنقدر که چشم ب راهت نشسته ام..😢