تو تولدت نیستم.اما همیشه هستم...چون بیادتم پسرم
پسرقشنگم....برای تولدیسالگیت که کنارم نبودی خیلی گریه ها کردم....خیلی دعاهاکردم....مستجاب نشدن.....ولی فقط برات دعامیکردم که همیشه خوش باشی....اخه برات ارزوها داشتم که برات جشن تولدبگیرم.بهت کادو بدم.بوست کنم..یادت بدم شمعاتو فوت کنی ولی........ ولی به بادرفتن......برات بازم دعامیکنم تولد های بعدیت...رشدکردنات..بزرگ شدنات.قدکشیدنات...همیشه شادباشی...هیچ غمی جز غم نبود مادر دیگه نیادسراغت.....نفسمی بخدا...دم وبازدممی بخدا....بهترینمی....همه کسمی...دوست دارم امیدزندگیم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی