یه دونه مادر....خیلی میخوامت....
شب بخیر پسرم....الان ساعت 00:33 هست...خوابم نمیبره....میخوام باهات درد دل کنم.... درددلی که هیچکس درکش نکرد...از اینکه نیستی نمیدانم برسر روزگار نامرد چه بیارم..نمیدانم باسکوت همه چی درست میشود یا با انتقام..... نفسم نمیدونم خوابی یابیدار....هیچی نمیدونم...هیچی... فقط از خدام میخوام همیشه نگهدارت باشه...غمارو ازت دورکنه...ناخوشیارو ازت دور کنه...میدونم تو زندگیت حتی اگه خوش بزرگ شی اما یه چیزی کم داری...یعنی کمبود داری....کمبود مـــــادر...مهـــــرمـــــادر.... و هیچکدوم از ایناروجاشونو هیچکس نمیتونه برات پرکنه...حتی اگ پربشه ولی یه روزی ناخوداگاه توتنهاییات...توخلوتت حسشون میکنی .... مث من...منی که تا ابد اگ خوش ترینم باشم ولی همیشه گمشده ای دارم...گمشده ای ک همیشه توقلبم هس .اما کنارم نیس.....
بهترینم..پســـــرم....امشب تو جای خوابم..مث هرشبم برات آیة الکرسی میخونم واسه سلامتیت...واسه نگهدار راهت....واسه همه چی..... دوسِت دارم کوچولوم......