دلم برات یه ذره شده..برگرد...
سلام پسرگلم.چندروزه اینترنت قطع بود نتونستم برات درددلاموبنویسم...الان ساعت ۱۵:۱۱دقیقست.....پسرقشنگم ان شالله که حالت خوب باشه...دلم خیلی برات تنگ شده که نتونستم بیام اینجاوبرات بنویسم..یه دونه مامانی..نفسم..پارسای من...لحظه به لحظه بیادتم..ولحظه ای ازیادت غافل نمیشم... تنهانشستم...سردرگریبان...مشکلات ازهمه طرف،بسویم حمله ور...وچه معصومانه بدنبال راه نجات،به هرسو نگاهی میکنم...دریغ از یه امید.....فقط یه جمله در ذهنم میدرخشد ...توکل به آفریننده مهربان...وصبرو صبرو صبر.....وبازهم صبر....چراکه پایان شبه سیه سپید است....🙏🙏.....خدایا خودت کمک کن...خودت تنهام نزار..خودت مراقب پسرم باش..خدایا از بس سختی کشیده روزگارو آدمهایت شدم...هیچوقت باورم نمیشه روزی شادی نصیب من بشه....خدایا شادی من پسرمه...خدایا...خدایا...این شادی رونصیبم کن....