پارساپارسا، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 30 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
😊ساخت وبلاگ پسرم☺😊ساخت وبلاگ پسرم☺، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

😘درددل برای پسرم پارســـــا😘

انتظار

گرنیایی تا قیامت انتظارت میکشم... منت عشق ، ازنگاه پر شرابت میکشم... ناز چندین ساله ی چشم خمارت میکشم... تا نفس باقیست،اینجا انتظارت میکشم....😘😙 ...
3 فروردين 1395

عیدت مبارک نفسم😙

همه کسم..نفسم..روز شنبه،یه روز قبل از تحویل سال رفتم خونه عموم اینا..ک سال تحویل رو سرمزار پسرعموهای تازه ازدست رفتم باشیم..دیگ نتونستم بیام تو نی نی وبلاگ و بهت عید رو اینجاهم تبریک بگم..هرچند تو دفترخاطرمون برات تبریک نوشتم.... بهاررسید،وهوا پرشده از * دوستت دارم* هایی که برایت به دست باد سپردم تا بهت برسد...مبادا پنجره دلت بسته باشد....تحویل نمیگیرم سالی را که بدون داشتنت تحویل بشه پسرم...درخت های دلم بی توشکوفه نمیکنند.....پروردگارا...تقدیر پسرم رادرسال نو،به گونه ای بنویس...که درپایان سال،از گذشته خود افسوس نخورد...🙏 مهم نیس که قفلها دست کیست...مهم اینه که کلیدها دست خداست.... پسرم از ته دل دعامیکنم و از خدام میخوام شاه کلید تموم ...
2 فروردين 1395

خدایامراقبش باش😙

پسرم.وجودم..اگ چندوقتیه نیمدم بهت سربزنم مشکلی برام پیش اومد...تو دفترخاطرات نوشتم برات مشکلموگلم...ببخشیدکه نشدبیام اینجاهم...دوستای وبلاگیمم نگران کردم.... دلم برات تنگ شده خیلی زیاد...دیروزرفتم دکتر...بابرادرم...سرراهمون بازارم رفتیم...پسرم.....لباسای بچگونه خیلییییی خوشکل نگاه میکردمو حسرت میخوردم....😡😢 خیلی دلم میخواست توروداشتمو برات لباس میخریدم و تنت میکردم...ک ازدیدنت لذت میبردم.... نفسم بازم خدامو شکرمیکنم تاخداخودش کمکم کنه...نگامون کنه....دستای پرازارزوهامو خالی برنگردونه.....انشالله...پسرگلم  پریروز میخواستم برم تو حیاط خلوت..یهویه مار ازاین کوچولوها دیدم دورپام چرخ میخورد...سریع زدم کشتمش..... همون لحظه بدنم خیلی میلرزید...
27 اسفند 1394

خدابه موقع میرسه..💓

صبورانه درانتظارزمان میمانم...هرچیزی درزمان خودش رخ میدهد.. باغبان حتی اگر،،باغش راغرق آب کند...درختان خارج ازفصل خودمیوه نمیدهند..!!   ومن مشتاقانه منتظرمیمانم...منتظرپاسخی شیرین ازخدایم...او درهای رحمتش راگشوده...ومیدانم کودکم درآغوشم آرام میگیرد.....🙏...     ...
19 اسفند 1394

خدایا کمکم کن🙏

سلام همه زندگیم.پسرگلم چندروزه ازت بیخبرم.نیمدم بهت سربزنم..آخه گلم اینترنتمون مشکل داره...قطووصل میشه..یه وقت به دل نگیری گلم...        الان ساعت ۱۴:۲۰ دقیقس....میخوام بازم باهات حرف بزنم...همون حرفای دل شکستگی همیشگی.... همه کسم باورت میشه 😮 تموم سرمایه ام امید،،تنها سلاحمم گریه هست....😩😭... کاش میشداینو یه روز بهت ثابت کنم که فک نکنی مامانت تورونخواس.یادوست نداش...فقط باید یه روز درک کنی هیچ چاره ای نداشتم...فقط خدامیدونه که من چی کشیدموبس...... روزگار برخلاف آرزوهایم گذشت....😔کاش پا به این دنیانمیذاشتم..که باعث بانی وجودتو تواین دنیا میشدم.... یادمه روزی که بدنیا اومدی..من توبخش دیگه ای بودم.توهم توبخش ا...
18 اسفند 1394

عکس یسال و دوماهگیت شده تموم زندگیم👶

همه کسم...چهارماه پیش یکی ازعکسات بدستم رسید... یعنی عکس یسال و دوماهگیت..عکستو چاپ کردم ورش داشتم تو آلبومم....خواستم بزارم تو دفترخاطراتم نذاشتم...خواستم بزارمش توپستم اینجا بازم نذاشتم...آخه این عکس خیلی جریان بد داره که بدستم رسید....فقط با تمام شرایط بدی که پیش اومد و عکس خوشکلتو بدست آوردم نمیدونی چقد گریه کردم..چقد اشک ریختم..تموم لحظه های اون روزم تا سه چهار روز فقط با تصویر عکست جلوی چشام سپری میشد......باورم نمیشد تو همون پارسا کوچولوی خودم باشی.... امروز تصمیم گرفتم عکستو بزارم تو وبلاگت....پسرشیرینم تو خیلی نازی.خیلی عزیزی.خیلی معصومی..مامانت دورت بگرده....وقتی عکس یسال و دوماهگیتو باعکس دوماهگیت مقایسه میکنم باورم نمیشه که ای...
14 اسفند 1394

بیا وشادی روبهم برگردون...😢

وای ازدست این تنهایی..وای ازدست این دل بهانه گیر...وای ازدست این لحظه های نفس گیر....خدایا..! بیا ودستهای سردم رابگیر....خسته ام..بازهم دلم گرفته...ودل شکسته ام....در حسرت لحظه ای آرامشم... همچنان اشک ازچشمانم میریزدو درانتظارمعجزه ام....گونه هایم پرازاشک شده وعین خیالمم نیست...عادت کرده ام دیگر...عادت کرده ام از همنشینی باغمها... قلبم رنگ تنهایی ب خودش گرفته...هرچه اشک میریزم خالی نمیشوم..هرچه خودم را به این درو اون درمیزنم آروم نمیشم... ای خداااااا دلم گرفته..قلبم سنگینی میکنه...بیچاره اش شدم..بیچاره پسرم...آواره پسرم....هوای دلم پرازغم شده... کاش بودی پسرم...کاش معجزه نصیب حالم شود...همه بهم میگن طاقت بیار..اما اخه از کجا طاقت بیا...
12 اسفند 1394