پارساپارسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 30 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
😊ساخت وبلاگ پسرم☺😊ساخت وبلاگ پسرم☺، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

😘درددل برای پسرم پارســـــا😘

تولد دوسالگیت مبارک نفسم... 🌷

1395/6/2 3:19
نویسنده : مامان سما
2,878 بازدید
اشتراک گذاری

تک تک ثانیه هایی که تو رو کم دارم ... ساعتم درد... دلم درد... و جهانم درد است....   😔                        چه زیباست نُه ماه انتظار... نُه ماه دلتنگی... نُه ماه اضطرابی ک از هر گوشه سرک میکشید که چ میشود... نُه ماه سخت خوابیدن و سخت خوردن... نُه ماه حسرت لمس کردنت... در آغوش کشیدنت... و تو آمدی و دنیای مرا دگرکون کردی.... و مرا مادری کردی عاشق... ❊  شب یکشنبه بود... شدت درد ، مادری  را از جایش بلند کرد... ساعت ۹ و ۲۵ دقیقه شب شد...کودکی بدنیا آمد...نامش شد پارسا .... شده بود همه دنیای مادر ...  اما ... اما سرنوشت " بی او " نوشت... 😢 پسرم... پارسای من...  دو سال گذشت... و امروز روز تولد توست...  ۲ بهار... و  ۱ تابستان... و  ۱ پاییز ...  و ۲ زمستان...رو بدون تو سپری کردم... اکنون شد آنچه نباید میشد... 😢 و حالا من ندارمت تا حس های با تو بودن رو تجربه کنم... من فقط همه ی این شور و اشتیاق های با تو بودن رو تصور کردم... اما لمس نکردم... تجربه نکردم.... 😢 اما ب خود می بالم که با تو نام " مادر " تو شناسنامم ثبت شد...  و نام فرزند با اسم قشنگ تو .. ثبت شناسنامم شده.... 😚 بازهم نیستی و سال  دوم تولدت  رو هم باید بدون تو سپری کنم... مگر میشود آخر خدایاااااا ؟؟!! مگه میشه بازهم زنده باشمو بدون او سپری کنم...؟! آره.. باز هم شده... مث پارسال... اما زندگانی ک فکر فراق عزیزش , عذابش دهد بدتر از هر نوع مردن است.... زنده ام درست... اما تا ابد بیشترین زجر رو ب دوش میکشم... زجر گذشته تلخ جدا کردن تو از من.... 😢 بعضی خاطرات رو نمیشه فراموش کرد .. چون خیلی  زیبا و خاطره انگیزن... و بعضی خاطرات رو نمیشه فراموش کرد .. چون خیلی دردآور و تلخن... 👶 ای کاش میشد فراموش کرد خاطرات را.... ای کاش هیچگاه جدایی از تو برام رقم نمیخورد.... 👶دوباره امشب خاطرات جدایی از پسرم برام یادآوری شد... گلومو چسبیده... و میگ اون روز رو یادته... اون یکی رو چطور... و همیطور دارن دور سرم رژه میرن...  😢 " دلبندم خیلی دوسِت دارم... ای کاش یه روز اینو باور کنی... "  🎀 پروردگارم ...! بخاطر گوهری ک بهم دادی سپاسگذارم... تونگهدار نفساش باش... 🎀                               ای کاغذ سپید , که همه درد هایم را ب دوش میکشی... یبار دیگ بر روی تو مینویسم ✍ بی نهایت 🎈دوسِش دارم 🎈 ... !      زیبا ترین حس زندگیم.. بهانه زندگیم ...   "🎁  تولد  دو سالگیت مبارک 🎁 ....🌷

 

 

نفسم  🌷 تولد دو سالگیت مبارک 🌷 

🌹  خدایا .. ازت صبر میخوام... خودت درونمو میخونی... کمکم کن بتونم از پس سختی و مشکلات زندگیم بربیام... 🌹

 

پسندها (6)

نظرات (4)

هیدا
2 شهریور 95 9:45
یعنی چی دادگاه اجازه ملاقات نمیده؟برو خودتو بکوب به در و دیوار هر روز برو یه جفت کفش آهنی پات کن.... والا بخدا....تولدش هزار بار مبارک
مامان سما
پاسخ
دادگاه اجازه داد.اونا اجازه ندادن. ... ممنونم عزیزم....
مامان ويهان جون
2 شهریور 95 11:17
انشالله تولد 20 سالگي و 120 سالگيشو جشن بگيره ولي بازم ميگم كوتاه نيا ، بالاخره هرجور هست از لحاظ قانوني اقدام كن كه بتوني ببينيش ، اين روزها و اين لحظات در كنارش باش و از دست نده لحظات تكرار نشدني زندگيتونو
مامان سما
پاسخ
ممنونم عزیزم....ان شالله...../ عزیزم من ب لحاظ قانونی اقدام کردم.... ملاقات بهم دادن... ولی وقتی اونا نمیذارن چی از دستم برمیاد... نمیدونم سریال پریا رو نگاه میکنین یا نه.. ولی مادره بچه هاش پیش شوهرشن. وقتی میومد میدیدشون . شوهرش هزاران الم شنگه ب پا میکرد. و میومد میگرفتشون ازش... اینجوری دردش بیشتره... .. برام فقط دعا کن.... ممنونت میشم عزیزم...
مامانی
3 شهریور 95 14:27
با سلام تولد پارسا کوچولورو تبریک میگم انشالله تولد بعدیش کنارته
مامان سما
پاسخ
سلام. ممنونم عزیزم....ان شالله....ب امیدخدا
مامان پری
4 شهریور 95 23:40
عزیزم منم با بقیه موافقم نمیخوام رو زخمت نمک بپاشم ولی عزیزم وقتی بزرگ شد پارسا جون نمیاد بگه الهی بمیرم مادرم که جدا از من بودی بلکه از دستت عصبانی میشه که چرا هیچ تلاشی نکردی و به دیدنش نرفتی.اگه نمیزارن به دادگاه شکایت کن . گل من اینو بدون که خدا گفته از تو حرکت از من برکت اگه این طوری بی حرکت بمونی چه بسا هیچی درست نمیشه یه بار دیگه فکراتو بکن.پسرت ارزش هزاران بار جنکیدن رو داره.