پارساپارسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 30 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
😊ساخت وبلاگ پسرم☺😊ساخت وبلاگ پسرم☺، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

😘درددل برای پسرم پارســـــا😘

🌳عیدت مباررک پسرم🌳

1395/4/16 17:46
نویسنده : مامان سما
1,186 بازدید
اشتراک گذاری

پسرنازنینم...کوچولوی معصومم .. کنارم نیستی اما دلم هرلحظه یادت میکنه.... امروز عیدسعیدفطر هستش... هردوزیر آسمون خداییم اما زیر یه سقف مشترک کنارهم و باهم نیستیم.... 😢 ولی من زیر همین آسمون مشترک خدامون ,از دور بهت میگم: امیدم..پسرم..کوچولوم.. عیدت مباااارک   🌷.. با این همه فاصله ,اما من " دوستت دارم " هایم را مکرر برای تو پسر کوچولوم تکرار میکنم.....🌷دوستت دارم پارسام🌷

پسندها (5)

نظرات (6)

مامان پری
20 تیر 95 17:59
واقعا خیلی صبر داری که اینجوری دور از پسرت داری زندگی میکنی. ولی به نظر من روزایی که دارن به قول خودمون این قدر فلفلی میگذرند ارزششو ندارن بهتره اگه دلت پسرتو میخواد بیشتر جنب و جوش کنی و با اقدامات قانونی بتونی پسرتو ببینی.خونوادت این روزا رو فراموش میکنن و به عینشونم نمیاد چه روزایی گذروندی و یا میگذرونی.اما پسرت نمیبخشتت به خاطر تنها بودنش.این نظر منه.خوشحال میشم علت ترستو بدونم.ترست از اینکه دعوا میشه و نمیزارن ببینمش.اونا اگه تو اجازه قانونی داشته باشی هیچ غلطی نمیتونن بکنن.
مامان سما
پاسخ
سلام عزیزم.مرسی از حرفات.عزیزم میدونم چی میگی..خودمم میتونم این راه رو برم و اینقدر زجر نکشم.اما شما از زندگی من. و از شوهرمو خانوادش خبر ندارین. اونا قانونم اجازه بده. هرکاری میکنن ک باز من ب خواستم نرسم... هر کاری....... یه سری چیزا رو نمیشه گف.... شاید سخت باشه درکش. اما شماتوزندگی من نیستین. منم راضی نیستم خودمو زجر بدم. نمیشه. ک دارم از دردام مینویسم برا پسرم.... تو یکی از نوشته های قبلیم داستان زندگیمو نوشته بودم. نوشتم یه سری حرفا رو نمیشه گف..... شما فقط برام دعا کنین. من خدا و دعای دوستامو دارم همین.....فداتون گلم....
عاطفه
20 تیر 95 19:46
سلام خواهری گلممممممممم خوبین؟؟؟؟ان شاالله دفعه های بعدباخبرای خ وب بیای الهی امین.......راستی خواهررررررری میگم نی نی وبلاگ قالب جدیداورده تو قالبها یکی از اونارو بذاردیگه...راستش ناراحت نشیا خواهری ولی باورکن حرف دلمه ومنم نمیذارم حرفی بمونه براهمین گفتم اگه ناراحتیدی شرمنده
عاطفه
21 تیر 95 23:30
سلام خواهری خوبی؟؟؟؟؟؟قالبت عالی شده فداااااااااات...ممنون که ب حرفم گوش دادی...راستی اپم رمزم خصوصی میفرستم
مامان سما
پاسخ
سلام عزیزدلم.فداتبشم...اگ بد بود بگو باز تغییرش میدم....چشم میام سرمیزنم.عزیزمییییییی
مامان پری
24 تیر 95 13:32
سلام مرسی گلم راستی تو از کجای ایرانی؟
مامان سما
پاسخ
خوزستان گلم..... تو کجایی؟
مامان پری
25 تیر 95 18:02
اوووووووووووووه چقدر دوریم از همدیگه من از تبریز تشریف بیارید خونه ما اونجا الان هواش خیلی گرمه به اصطلاح زود پزه
❤ معصومه ❤
27 تیر 95 16:40
سلام وب قشنگی داری به منم سر بزن منتظر حضورگرمت هستم
مامان سما
پاسخ
سلام ممنونم عزیزم... چشم حتما..