پارساپارسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 30 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
😊ساخت وبلاگ پسرم☺😊ساخت وبلاگ پسرم☺، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

😘درددل برای پسرم پارســـــا😘

خدایا شکرت ک تو هستی کنارم

1395/3/20 2:44
نویسنده : مامان سما
780 بازدید
اشتراک گذاری

پارساکوچولوم..... خیلی دوست دارم.... ماه رمضون شده.... یاد ماه رمضون پارسال افتادم...اوموقع برات وبلاگ نساخته بودم.... شبا خوابم نمیبرد.پا تلویزیون بودمو دعاهای ماه رمضونو گوش میدادم.... و دفترخاطراتم تو دستم بودو درحال نوشتن بودم و فقط از خدا طلب میکردم ک ب زندگیم برگردم...پدرت درست بشه و زندگیمونو ازنو بسازیم.... ۱۰۰۰ تاصلوات فرستادم .تقدیم کردم ب مادر امام غایبمون..ک اگ صلاحم بود زندگیمو بهم برگردونه.بخاطر تو..... اما برنگردوند...... امسال شد..... ۱۰۰۰ تا صلوات فرستادم و از امام زمانم .امام غایبم تشکر کردم ک صلاحمو دونست و دوباره پدرتو نذاشت تو زندگیم...... چون اون هنوز همونجوری ک بود هست.... چون بدترشده.چون ازادی رو بیشتر خوشش اومده.... اوموقع من بودم مانع کارای بدش میشدم....اما الان من نیستم و اون بازم بدتر و راحت تر شده برا ادامه کاراش...... تعجب میکنم چرا بعضی از ادما..امثال پدرت...خیلی راحت بد میکنن و شبا خوابشون میبره.... هرشب موقع خواب. با خدام زمزمه میکنم.و میگم خداجون تو دیدی.دیدی ک واسه زندگیم چقد دست و پا زدم تا نگهش دارم..دیدی چقد زجرایی ک ناگفتنی اند رو تحمل میکردم تا زندگیم ازبین نره..... اما دیدی ک خرابش کردن.... هرشب مرور میکنم ک مبادا خدام پدرتو ببخشه...... من سپردمش فقط بخدا.... باعث بانی نابودی زندگیم..و جداکردن تو از منو...فقط سپردم بخدام..... پسرگلم امشب خیلی نگران بودم و دلم پر بود.... حالم ب هم میخوره از فرهنگ و منطقشون.... نمیدونم چجور بدون عذاب وجدان داره زندگی میکنه... نمیدونم چرا خراب شدن زندگیش تجربه نشد براش. پشیمونی نشد براش.ک دست از کاراش برداره.... اما بازم ادامه میده.... پسرم ب خدایی خدام یک درصد برام مهم نیس ک داره چیکار میکنه...چون ازش متنفرم... فقط ب این فکر میکنم منو تو سن کم.نابود کرد.تو روازم گرف...و خودش خوشی میکنه بدون عذاب وجدان...... لعنت ب آدمای بد ..... خدای خوبم...شکرت..ک چشمامو وا کردی... شکرت ک کنارمی...شکرت ک صبرمو زیاد کردی تا بتونم دربرابر مشکلاتم مقاوم باشم...شکرت ک نذاشتی هیچوقت تو زندگیم سست بشم...شکرت ک آدمای بد زندگیمو بهم نشون دادی..... خدایا ... توخیلی خوبی.... فقط مراقب پسرم باش.... ک نشه آدمی مث پدرش.....                  پسرم این عکس پدرته...و متنی ک برای خر کردن و بدبخت کردن آدمایی همچون من گذاشته..... خواستم نذارم تو وبت.... اما دیگ گذاشتم ک یه روز ببینی.....  خیلی چیزای بدتری هم گذاشته ..اما من اینو گذاشتم.... نمیشد اونا رو بزارم....خواستم یه روز اگ پاک شدن پیش من.... اما توببینی ..و منو بفهمی..فقط بفهمی....و نشی شبیه پدرت....همین....  

پسندها (6)

نظرات (10)

شیـــבابانـو
20 خرداد 95 18:46
سلام عزیزم خوشحالیدم که اومدی...ممنون نماز روزه های توام قبول باشه...خوشحال شدم که ناراحت نشدی...بلاگفام عین نی نی وبلاگه اگه باگوشیه :اگه میخواد آپلودکنه از گوشیش منم امتحان کردم ولی اصلا کد رو کپی نمیکنه که گذاشت تو بلاگفا ولی میتونه از گوگل برداره اونم بلاگفا هر عکسیو نمیذاره گذاشت توبلاگفا مسخره بازی در میاره...اگه باز سوالی داشت بپرس بگم
مامان سما
پاسخ
گلم امتحان کرد. گف اره بعضی عکسا رو میشه گذاش تو وب...... ممنونم گلم ک قشنگ توضیح دادی....
مامان آرشیدا
21 خرداد 95 3:33
سلام عزیزدلم. انشاالله که زودتر به پسرت برسی گلم آدمایی مثل اون مرد بی لیاقت که زندگیشو خراب کرده و یه مادر جوان رو از دیدنت پاره تنش محروم کرده لیاقت بزرگ کردن پسر پاک و معصوم تو رو ندارن. انشالله که پسرت مال خودت بشه واسه خوده خودت...همیشه کنارت باشه... از خدا میخوام که زودتر پسرت بیاد پیشت
مامان سما
پاسخ
سلام عزیزدلم...قربونت برم. قربون اون زبونت برم... ان شالله. خدای منم بزرگه..... این ادما از شیطانم پست ترن...... ممنونم ک بفکری و درکم میکنی.
شیـــבابانـو
21 خرداد 95 20:50
خواهش خواهربزرگهههههه....بذارببینم چی میخواست بگم؟؟//اه یادم رفتاهان میخواستم بگم ممنون که گفتی از چی استفاده کردی خخخ...محتاج دعاییم هااااااااا
مامان سما
پاسخ
عزیزم خواهش میکنم این حرفا چیه....راستی گلم چجور میشه کلیپ بزارم تو وبلاگم؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟یا کلن تو هر وبلاگی.... میخوام کلیپ از پسرم بزارم....
شیـــבابانـو
22 خرداد 95 18:36
سلام خواهری جون خوبی؟چه خبرا/؟؟؟؟؟راستی یادته گفتی میخواستی چیزی بهم بگی مثل منکه میخواستم5ماه دیگ بگم اون چی شدپس؟؟؟؟؟؟؟؟ والله منم کلیپ بلدنیستم بذارم...ولی اینو میدونم که میرن گوگل مینویسن اپلود فیلم بعدش اونجابه بعدشو خودت بکشف....راستی خواهرگلییییییی اون دوتا برنامه عکس که گفته بودی خیلی عالین ممنون ازدفعه بعدازاونااستفاده خواهم کرداپم هستمااااااااااااااا
مامان سما
پاسخ
سلام عاطفه جونم...... هنوز قابل بیان نیس..... فقط باید حل بشه.بعد خودم میام برات میگمش عزیزم....... اره گلم برنامه هاش عالین..... خودم از تصویری ک خوشم میاد و متنش قشنگ باشه رو میبرم تو برنامه . بعدش عکس پسرمو فتوشاپ میکنم میچینمش تو اون تصویر.....
شیـــבابانـو
22 خرداد 95 18:38
ولی یه چیزودرباره اون برنامه هانتونستم شماواقعاخیلی خوشگل درست میکنید...دوتا عکس نیذارین با متنهایی که خیلی قشنگ حک شدن روش میشه یادبدی[پاسخ عاطفه جونم یه عکس ک متنشو خوشت میاد رو بزن اشتراک گذاری.بعدش ببرش تو قسمت pics art.بعد یه شکل تقریبا سومین شکل هست.شبیه ب شکل گالری یا پوشست....بعدش اونو ک بزنی میری تو قسمت عکسات.از اون عکسی که خوشت میاد رو انتخاب میکنی. اون رو هم اضاف میکنی ب عکس اولی..... بعد شکل مداد و پاک کن میاد. ک باید با قسمت پاک کن هرجای این عکسی ک میخوای بچینیش تو اون عکس اولی رو پاک کنی. زومش میکنی ک تمیز پاکش کنی دور ورشو.... بعدش که فتوشاپتو کردی. هرجا که دوس داشتی میچینی عکسو...... بعدش ذخیرش میکنی......... گلم اگ متوجه نشدی بهم بگو چجور باید عکس بزارم ک تو ببینی.....؟؟؟؟؟؟
شیـــבابانـو
24 خرداد 95 20:25
نه ممنون فهمیدم امتحان کنم میفهمم...والله درباره اون اتفاق مربوط ب کنکورمه تو فقط دعام کن قبول شم بعدش یه پست خصوصی میذارم بخونی یاهم میام توضیح میدم برات فقط دعام کن قبول شم عشقم
مامان سما
پاسخ
باشه عزیزدلم حتما برات دعا میکنم. .... ان شالله قبول میشی..... راستی عاطفه جون یه سوال...؟! چرا وقتی میام تو وبلاگت و برات پست میذارم. بعد اگ تو جوابی ب من بدی .نمیاد برا من. مگر اینکه دوباره بیام تو وبلاگت .نظرخودمو ک نوشتم نگاه میکنم و اگ تو جوابی دادی. جواب رو ببینم...؟ براهمه اینجوره . یا مال من اینجوره؟ اگ متوجه سوالم نشدی. گلم بگو دوباره برات بگم با توضیح کامل.
شیـــבابانـو
25 خرداد 95 13:11
سلام عزیزم ممنون منم دعات میکنم...اگه منظورت اینه که وقتی برام نظرگذاشتی ومنم همراه باپاسخ تاییدش کردم ولی دفعه اول که اومدی وبم ولی جواب روبرات نمیاره ودوباره بایدبیای وبم...اگه منظورت اینه نمیدونم ولی از محجوب هم میپرسم ببینم برااونم اینطوریه یانه.
شیـــבابانـو
25 خرداد 95 13:48
سماجونم پرسیدم این مشکلونداشتن...راستی آپــــــــــــم
ツ دختــر بابا ツ
26 خرداد 95 22:27
سلام عزیزم با خوندن نوشته هات دلم آب شد خسته نمیشماز خوندن دلنوشته هات ، خیلی قشنگ مینویسی ، انشالله که یک روزی خدا پسرت رو بهت برگردونه ، درباره شوهرت نمیدونم چی بگم ، خدا لعنتش کنه ، یک مرد چقدر میتونه بی وفا باشه ، حتی به احترام اینکه تو یک پسر ازش داری هم نباید این وضعیت رو میزاشت ... واسش متاسفم خودتو ناراحت نکن ، اجی بخدا خدا تمام بنده هاشو میبینه و حواسش به تو و اشکات هست .. حقتو میگیره انشالله به حق این شب های عزیز و مبارک .. تا میتونی دعا کن چون خدا توی این ماه خیلی صدای بنده هاشو میشنوه پیش منم بیا مامان کوچولو
مامان سما
پاسخ
سلام عزیزم.... ممنونم از دعاهای قشنگت... من خدامو دارم ..تواین ماهم بیشتر دست ب دعا میشم چون دلا پاک ترن. چون درای الهی بازن. چون مهمان خداییم خدا دست خالی برنمیگردونه مهموناشو.... پس دعا میکنم خدا خودش کمک کنه ب پسرم. ب دل من.... و چوبشو پدرپسرم بخوره... تا معنای بازیچه کردن احساسات رو بفهمه..... اگ سرنمیزنم ب دوستان. بعضی وقتا دلم میگیره...چون عاشق بچه بودمو هستم..بادیدن بچه ها دلم میگیره.بخاطر همین زیاد نمیام وب کسی....چون بعدش دلم طاقت نمیاره گریه میکنم برا پسرم.دست خودم نیس..... فقط میام دلنوشته میزارم برا پسرمو درمیام..... بهت سرمیزنم عزیزم..ممنونم از نظرت راجب نوشته هام.
مامان مریم
27 خرداد 95 17:26
عزیزم برات متاسفم.امیدوارم که گل پسرت درپناه خدا باشه.
مامان سما
پاسخ
ان شالله گلم. ان شالله.... مرسی از دعای قشنگت ک دعای همیشگی منه.....